Posts filed under ‘افاضات خانمه’

برف روی وبلاگها

اگه این Google Reader رو فیلتر نمیکردن، اگه حالا کلا گوگل نامرد بی خیالش نمیشد، باز آدم بهتر میتونست وبلاگ دوستاش رو بخونه و از حالشون باخبر بشه. اما خوب مدتهاست که شور و هیجان وبلاگ نویسی از بین رفته و چندتا از بچه ها دارن جور بقیه رو میکشن و دوستان تو وبلاگ بچه های همدیگر رو میبینن و از حال هم با خبر میشن.
من که کلا یادم رفته بود رمز وبلاگم چیه ، هی چند وقت یه بار با خودم میگم دوباره مینویسم، اما باز فراموشم میشه.
نمیدونم شاید اقلا شروع کنم از آشپزیهایی که میکنم بنویسم . چون بهترین سرگرمیم فعلا آشپزیه.
راستی چند روز پیش فیلم «برف رو کاج ها» رو دیدم. به نظرم جالب بود، هرچند که خیلی غصه خوردم چرا فیلم سیاه و سفیده است، چون من عاشق رنگ هستم، اما بعد از مدتها باز ترغیب شدم سینما برم و یه فیلم رو روی پرده سینما ببینم.
یه زمانی وقتی در مورد خیانت فیلم میدیدم کلی احساساتی میشدم و غصه میخوردم. الان دیگه از بس در این مورد فیلم ساخته شده ، اگه یه موضوع دیگه تو فیلم باشه آدم تعجب میکنه. کلا پوستم کلفت شده و هرهر میخندم و پاپ کورن میخورم و داستان رو پیگیری میکنم.
خلاصه که خیانت مرد، مدتی جدایی و بعد برگشت مرد کلا یه فرهنگ جاافتاده شده تو سینما، توی تلویزیون که یه مرحله جلوتره، طرف میره با کیس دوم برمیگره سه تایی به خوبی و خوشی تا آخر عمر کنار هم زندگی میکنن.
خلاصه آقایون حسابی واسه خودشون فرهنگ سازی کردن یه وقت خدای نکرده اذیت نشن.

خانمه خیر سرش برگشته

مِی 19, 2013 at 6:10 ق.ظ. 3 دیدگاه

میخواهم دوباره برگردم

اصلا کسی یادش هست که اینجا هست؟؟؟؟

یه روزی یه خونه­ ای بود یه خانمه­ ای و یه آقاهه­ ای بودن که اینجا رو ساختن به امید همه خونه شدنشون .

حالا یک سال و نیمی هست  که با همدیگه هم­ خونه شدن و ناجوانمردانه اینجا رو فراموش کردن.

حالا امروز یهو یادم افتاد که وبلاگی هم بود که کلی دوست و آشنا برامون پیدا کرد و من هنوز که هنوزه دوستام رو فراموش نکردم ، مرتب نوشته­ هاشون رو میخونم و با شادی و غمشون ، شاد و نارحت میشم.

حالا باز تصمیم دارم اقلا هفته ای یه بار به اینجا سر بزنم و دوست دارم شما هم منو به خاطر بیارین .

منتظرتون هستم

خانمه

ژانویه 6, 2012 at 7:19 ب.ظ. 8 دیدگاه

ياس كبود

تن مجروح مادری که تو عمق خوابه

خوشی بچه ها و مادر عین سرابه

دلا لبریز التهابه و زمین و آسمون در اضطرابه

بیان بیان تشییع جنازه ثوابه

یه صدای ضعیفی که به گوش عالم میرسه

صدای قطره های آبه

یه نفر گرم غسل بانوی عالمینه تنهای تنها

میخونه روضه زهرا

میخونه روضه زیر لبها

عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب

 خورشید امید ما شده همرنگ غروب

 سلام بابا بی جوابه

روی دستاش جای طنابه

  دلا از غم کبابه

عیبی نداره ما هم خدایی داریم

 

 

 

مِی 4, 2011 at 6:31 ق.ظ. ۱ دیدگاه

Older Posts


نوشته هاي قبلي

RSS گوگـــــل ريــــدر

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

آمار بازديد

  • 48٬037 بازديد

افراد آنلاين